به گزارش «راهبرد معاصر»؛ «کیفیت فیلمهای منتشر شده آن قدر بالاست که گویا فایل آثار از طرف دفاتر پخش یا افرادی که نسخه اصلی فیلم را در اختیار داشتند، پخش شده است». این بخشی از سخنان روحالله سهرابی، مدیرکل اداره نظارت بر نمایش سازمان سینمایی است که در واکنش به قاچاق دومینووار چندین فیلم اکران نشده، آن هم با نسخه اصلی و کیفیت بالا عنوان شده است.
وی گفت: اگر روزی فیلمی منتشر شد که عنوان «برای بازبینی» روی آن درج شده بود، سازمان سینمایی پاسخگوست، اما این نسخه های منتشر شده دراختیار ما نبوده است و گویی عمدی از انتشار آنها وجود دارد.
شاید نتوان نام این لو رفتنها را قاچاق گذاشت، شاید ارادهای برای توزیع محصولات از جایی به جز شبکه رسمی وجود دارد
اواخر سال گذشته نسخه با کیفیتی از فیلم «برادران لیلا» در فضای مجازی منتشر شد؛ فیلمی که اکران نشده بود و در ادامه شاهد انتشار نسخه های فیلم های «جنگ جهانی سوم»، «خط فرضی»، «تفریق»، «بیرؤیا» و «ارادتمند نازنین، بهاره و تینا» بودیم که در شبکههای مجازی عرضه شد، اما دومینویی شدن این ماجرا آنجا نمود بیشتری یافت که قاچاق سه فیلم اخیر به طور همزمان و در فاصله ۳۶ ساعت اتفاق افتاد؛ اتفاقی عجیب که فرضیه های بسیاری از عمد بودن و وجود دست هایی پشت پرده برای قاچاق این فیلم ها دربر داشت و گمانه زنی ها را درباره سازمان یافتگی و برنامه ریزی هایی از قبل در ماجرای قاچاق این آثار تقویت می کرد.
با وجود این، یک منتقد سینما گفت: درباره قاچاق صحبت میکنیم، اما آن چیزی که در فضای مجازی خواندم، این است که کیفیت فیلمهای لو رفته بسیار بالاست. شاید نتوان نام این لو رفتنها را قاچاق گذاشت، شاید ارادهای برای توزیع محصولات از جایی به جز شبکه رسمی وجود دارد. زمانی از فیلم قاچاق صحبت میکردیم، فیلمها از روی پرده ضبط میشد، مانند قاچاق و لو رفتن فیلم سینمایی «فسیل» از روی پرده سینما؛ اما وقتی کیفیت بالای فیلمها در دست مخاطبان قرار میگیرد نامش را چه می توان گذاشت؟ آن هم وقتی نسخه اصلی در دست عده معدودی و تیم تولید آثار است.
قاچاق آثار فرهنگی به ویژه فیلم های سینمایی نخستین بار نیست در سینمای ایران رخ می دهد. در برههای، فیلمهای تازه منتشرشده در شبکه نمایش خانگی بهراحتی در دسترس مخاطبان قرار میگرفت. در برهه ای دیگر، فیلمهای روی پرده به خانههای مردم راه یافت و از اواخر سال گذشته تاکنون شاهد لو رفتن فیلمهایی هستیم که همچنان اکران نشده اند، اما با کمال تعجب شاهد انتشارشان آن هم با کیفیتی بالا در فضای مجازی هستیم؛ اتفاقی که شوک بزرگی به خانواده سینمای ایران وارد کرده است و اما و اگرها و فرضیه های بی شماری را از چگونگی این اتفاقات تا دست های پشت پرده مطرح می کند.
سینما صنعت گرانی است و سرمایههای بالایی برای ساخته شدن فیلمها خرج میشود، در نتیجه بعید به نظر میآید بخش خصوصی و به طور مشخص صاحبان آثار حاضر به نابودی سرمایه خود باشند
وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره پخش غیرقانونی فیلم سینمایی «تفریق» گفت: آقای خزاعی به من پیامک دادند و گفتند این فیلم گویا منتشر شده و صدایی هم از بنده خدایی که مسئول کار بود، فرستاد. این فیلم اکنون و قبل از نمایش در اختیار ما نیست، بلکه در اختیار خود تهیهکننده است؛ یعنی اصلاً در اختیار سازمان سینمایی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی نیست که منتشرش کنیم.
وی افزود: من هم بعضی وقتها که میخواهم در سازمان سینمایی فیلمی را هماهنگ کنم و ببینم، باید نخست با تهیهکننده هماهنگ شود تا برای یک ساعت خاص، کدی بدهند که بتوانیم آن دو سه ساعت فیلم را تماشا کنیم. در هر صورت برنامه ما حمایت از حوزه فرهنگ و هنر است.
نکته ای که باید به آن پرداخت، اینکه سینما صنعت گرانی است و سرمایههای بالایی برای ساخته شدن فیلمها خرج میشود، در نتیجه بعید به نظر میآید بخش خصوصی و به طور مشخص صاحبان آثار حاضر به نابودی سرمایه خود باشند؛ اما موضوع این است وقتی فیلمی ساخته میشود، صاحبان فیلم، نسخههایی از آثار را برای پخشکنندهها و جشنواره های خارجی میفرستند، لذا شائبه لو رفتن آثار از هر درگاهی متصور است و نباید تقصیرها را به گردن یک نهاد و سازمان خاص یا تهیه کننده و تیم تولید آثار یا جشنواره های خارجی انداخت.
در حالی تقصیرها بر گردن نهادهای مسئول گذاشته می شود که وزارتخانه، امین سینماگران است و دههها از آثار اکراننشده حراست کرده و اجازه نداده است این آثار به بیرون درز پیدا کند. سینماگر، تهیه کننده و تیم تولید نیز به دنبال نابودی سرمایه شان نیستند. جشنواره های خارجی نیز که ادعا می شود سالانه امانتدار آثار بسیاری هستند و از سوی برخی ها تبرئه می شوند؛ پس مقصر ماجرا کیست و چه کسی مسئول قاچاق آثار اکران نشده است؟ بی تردید با اقدامی سازمانیافته مواجهیم که تفاوتهای بنیادی با نمونههای قبلی قاچاق دارند.
با توجه به سؤال مطرح شده چند فرضیه مطرح می شود؛ ازجمله اینکه فیلمها دربرگیرنده موضوعات تلخ اجتماعی و گاه بزرگنمایی در بیان معضلات اجتماعی هستند، مجوز اکران دریافت نمی کنند و لذا نسخه قاچاق فیلمها به وسیله افرادی مشخص به بیرون درز پیدا می کند. این یعنی دستهایی در حال نابودی سینمای ایران و به صورت خاص سینمای اجتماعی است.
نکته حائز اهمیت در قاچاق آثار اهمال عوامل فیلم است؛ نکته ای که به ویژه درباره دو فیلم «خط فرضی» و «ارادتمند، نازنین، بهاره و تینا» سنخیت بیشتری می یابد. فیلم «ارادتمند» جزو آثاری است که مدت زیادی از زمان ساخت و توقیف آن میگذرد، امکان نمایش عمومی ندارد و با حواشی بسیاری پیرامون بعضی بازیگران فیلم، امکان اکران عمومی آن بسیار ضعیف به نظر می آید. همچنین برخی منتقدان فیلم «ارادتمند؛ نازنین، بهاره و تینا» به کارگردانی عبدالرضا کاهانی را یکی از ضدزنترین فیلمهای تاریخ سینمای ایران و در واقع فاجعه ای می دانند که لو رفته یا به عمد به وسیله عوامل آن منتشر شده است.
این فیلم که آزادی بیحدوحصر را برای دختران ایرانی قائل شده است، فرسنگها از مرز بیبندوباری گذشته و مجوز انتشار ندارد، اما کارگردان که احتمال انتشار فیلم به وسیله خودش قوت بسیاری یافته و پیش تر گفته بود سکانس به سکانس فیلم را خودش منتشر می کند، در بحبوحه قاچاق چند فیلم به گونه ای وانمود می کند که گویی فیلمش به وسیله نهادی رسمی قاچاق شده است تا مردم را سرگرم کند.
اگر چنین می بود، به این فیلم خالی از محتوا و ارزش سینمایی مجوز اکران داده می شد، به جای آنکه در اقدامی کودکانه قاچاق شود؛ آن هم فیلمی که به اعتقاد منتقدان قابلیت جذب مخاطب ندارد.
«خط فرضی» نیز در زمان اکران با ممیزی برای تغییر پیام فیلم مواجه می شود و همچنان مجوز اکران ندارد، لذا انتشار غیر قانونی و قآچاق آن خیلی دور از ذهن نیست؛ هرچند کارگردان فیلم نظر دیگری دارد و این فرضیه را رد می کند.
به نظر می آید عدهای عامدانه در تلاش هستند عملکرد مسئولان سینمایی کشور را زیر سؤال ببرند، امانتداری و حراست آنها از آثار تولیدی سینماگران را غیر مسئولانه نشان دهند یا به مدیران فشار وارد کنند که اگر این فیلمها اجازه انتشار نگیرند، در فضای مجازی منتشر میشود و حرفهای سینماگران بالاخره به گوش مخاطبان میرسد.
با وجود آنچه درباره امانتداری جشنواره ها و پخش کنندگان خارجی فیلم ها مطرح شد، فرضیه دیگری در زمینه آسیب های وارد شده به فیلم های «جنگ جهانی سوم»، «برادران لیلا» و «تفریق» وجود دارد که چگونگی پخش جهانی باعث آسیب و قاچاق آنها شده است.
«خط فرضی» در زمان اکران با ممیزی برای تغییر پیام فیلم مواجه می شود و همچنان مجوز اکران ندارد، لذا انتشار غیر قانونی و قآچاق آن خیلی دور از ذهن نیست
فیلم «بیرؤیا» که قرار بود در سکوی داخلی عرضه شود و قرارداد هم میان صاحبان فیلم و سکوی داخلی منعقد شده بود، گویا به دلیل سهل انگاری صاحبان فیلم یا سکوی داخلی لو رفته است. احتمال دیگری که اندکی قوت می گیرد، فروش فیلمها به وسیله برخی عوامل آنها به شبکههای تلگرامی یا ماهوارهای است، زیرا شواهد حاکی از سود هنگفت ماهوارهها و فضای مجازی برای انتشار و پخش نسخه قاچاق فیلمهاست.
دبیر ستاد صیانت از آثار سازمان سینمایی با تأکید بر رعایت دقیق مراقبتهای حفاظتی ازجمله استفاده از DCP برای بازبینی فیلمها، انتشار آثار را خارج از سازمانهای دولتی دانست و گفت: قاچاق این آثار احتمالاً از دفاتر فیلمها یا جشنوارههای خارجی انجام شده است.
فرضیه های زیادی درباره چرایی قاچاق آثار، مقصران و نیت های آنها وجود دارد و باید دید تلاش پلیس فتا با توجه به ارجاع موضوع از طرف سازمان سینمایی در پیگیری آن و شناسایی عاملان دخیل در پرونده به کجا ختم می شود؟